صفحه قبل 1 ... 2 3 4 5 6 ... 8 صفحه بعد

غریبه

منوي اصلي

آرشيو موضوعي

آرشيو مطالب

لينکستان

ساعت

امکانات


هان ای شب شوم وحشت انگیز

 

تا چند زنی به جانم آتش؟

 

یا چشم مرا زجای بر کن

 

 یا پرده ز روی خود فرو کش

 

 یا بازگذار تا بمیرم

 

کز دیدن روزگار سیرم

غم تنهایی .غریبه
نويسنده: غریبه تاريخ: 27 مرداد 1389برچسب:, موضوع: <-CategoryName-> لينک به اين مطلب

سادگي را دوست دارم چون با صداقت است هيچ دروغي درآن راه نداردمانندکودکي است که با چشمان معصوم اش به همه نگاه ميکند وبا معصوميت اش هزاران حرف به دنيا ميزند

غم تنهایی .غریبه
نويسنده: غریبه تاريخ: 25 مرداد 1389برچسب:, موضوع: <-CategoryName-> لينک به اين مطلب

من ناله ي غمگيني در گوشه ي ماهورم

                                           از زخمه ي يك اشكم بر پرده ي سنتورم

 

غم تنهایی .غریبه
ادامه مطلب
نويسنده: غریبه تاريخ: 23 مرداد 1389برچسب:, موضوع: <-CategoryName-> لينک به اين مطلب

 

 

عشق

معنای شعر است

الهام رویاهاست

 

غم تنهایی .غریبه
ادامه مطلب
نويسنده: غریبه تاريخ: 23 مرداد 1389برچسب:, موضوع: <-CategoryName-> لينک به اين مطلب

صدایم کن !

که من از بسیار شدن فاصله ها میترسم .

صدایم کن !

که من از گم شدن در سکوت میترسم .

صدایم کن تا صدا کنم تو را ...

آری !

از صدای ماست که دیوارهای سکوت میشکنند

غم تنهایی .غریبه
نويسنده: غریبه تاريخ: 13 مرداد 1389برچسب:, موضوع: <-CategoryName-> لينک به اين مطلب

دلم گرفته از آدمایی که میگن دوستت دارم اما معنیشو نمیدونن
 از آدمایی که میخوان ماله اونا باشی اما خودشون مال تو نیستند
 از اونایی که زیر بارون برات میمیرن و وقتی آفتاب میشه همه چیز یادشون میره

غم تنهایی .غریبه
نويسنده: غریبه تاريخ: 13 مرداد 1389برچسب:, موضوع: <-CategoryName-> لينک به اين مطلب

 

تنها یی ا م  را در بقچه تنهایی می پیچم

و در جامه دان سرنوشت جا می گذارم

تا در صندوقچه مادر بزرگ بپوسد...................

ولی افسوس !

  خیال پوسیدن ندارد............

غم تنهایی .غریبه
نويسنده: غریبه تاريخ: 7 مرداد 1389برچسب:, موضوع: <-CategoryName-> لينک به اين مطلب

نمی دانم چرا امشب واژه هایم خیس شده اند
مثل آسمانی که امشب می بارد....
و اینک باران
بر لبه ی پنجره ی احساسم می نشیند
و چشمانم را نوازش می دهد
تا شاید از لحظه های دلتنگی گذر کنم

غم تنهایی .غریبه
نويسنده: غریبه تاريخ: 7 مرداد 1389برچسب:, موضوع: <-CategoryName-> لينک به اين مطلب

نگذار كه جويبار محبت از كمي باران بخشكد

غم تنهایی .غریبه
نويسنده: غریبه تاريخ: 2 تير 1389برچسب:, موضوع: <-CategoryName-> لينک به اين مطلب

 

كاش بارانی ببارد قلبها را تر كند
بگذرد از هفت بند ما صدا را تر كند

قطره قطره رقص گیرد روی چتر لحظه ها
رشته رشته مویرگهای هوا را تر كند

بشكند در هم طلسم كهنه ی این باغ را
شاخه های خشك بی بار دعا را تر كند

مثل طوفان بزرگ نوح در صبحی شگفت
سرزمین سینه ها تا نا كجا را تر كند

چترها تان را ببندید ای به ساحل مانده ها
شاید این باران كه می بارد شما را تر كند
غم تنهایی .غریبه
نويسنده: غریبه تاريخ: 2 تير 1389برچسب:, موضوع: <-CategoryName-> لينک به اين مطلب

 

غم تنهایی .غریبه
نويسنده: غریبه تاريخ: 2 تير 1389برچسب:, موضوع: <-CategoryName-> لينک به اين مطلب

 

غم تنهایی .غریبه
نويسنده: غریبه تاريخ: 2 تير 1389برچسب:, موضوع: <-CategoryName-> لينک به اين مطلب

خدايا: من گمشده ي درياي متلاطم روزگارم و تو بزرگواري! پس اي خدا! هيچ مي داني كه بزرگوار آن است كه گمشده اي را به مقصد برساند ؟ تا ابد محتاج ياري تو ، رحمت تو ، توجّه تو ، عشق تو ، گذشت تو ، عفو تو ، مهرباني تو ، و در يك كلام ... محتاج توام !

غم تنهایی .غریبه
نويسنده: غریبه تاريخ: 23 خرداد 1389برچسب:, موضوع: <-CategoryName-> لينک به اين مطلب

هر کسی دوتاست .
و خدا یکی بود .
و یکی چگونه می توانست باشد ؟
 
 

غم تنهایی .غریبه
ادامه مطلب
نويسنده: غریبه تاريخ: 23 خرداد 1389برچسب:, موضوع: <-CategoryName-> لينک به اين مطلب

یاد بگیر سازی را بنوازی

آدم ها را ببین و با آنها در آمیز


هر انسانی آیینه ایست که خدا را به شیوه ی ویژه خود به تو نشان میدهد

از آدم ها یاد بگیر... نترس

غم تنهایی .غریبه
نويسنده: غریبه تاريخ: 23 خرداد 1389برچسب:, موضوع: <-CategoryName-> لينک به اين مطلب

مراقبه کن - سکوت و آرامش ذهن

 غواص وجود خود شو و به عمق وجود خود برو


وقتی پرندگان میخوانند خوب به آوازشان گوش بسپار

وقتی به آستانه ی گلی می رسی با حیرت گرم تماشایش شو


اجازه نده دانسته های کهنه و بیات حجاب نگاه تو شوند

به چیزی برچسب نچسبان

غم تنهایی .غریبه
نويسنده: غریبه تاريخ: 23 خرداد 1389برچسب:, موضوع: <-CategoryName-> لينک به اين مطلب

بارالها، می ترسم، ازخویش وازاین سرنوشتی که درانتظارمن است می ترسم.ازاین بیابان وشوره زاری که درپیش روی من است می ترسم.می ترسم که مرگ به سراغم بیا یدوآرزوی رسیدن به تورااین باراوازمن بستاند.

پس ای پروردگاربی همتا  به لطف وکرم خویش مراازمرداب رهایی ده وتوانی ده خویشتن رااز هرچه بدی است پاک کنم.

                  "خدایا به من فرصتی ده تاعاشق بودن راتجربه کنم."

غم تنهایی .غریبه
نويسنده: غریبه تاريخ: 20 خرداد 1389برچسب:, موضوع: <-CategoryName-> لينک به اين مطلب

خدایا...همیشه گفته ام که تورادوست دارم...حالا هم باتمام وجود فریاد می زنم:

خدایا........دوستت دارم.....دوستت دارم...دوستت دارم...

خدایا،شرمنده ام اززیادی گناهانی که انجام داده ام ،شرمنده ام.

 ..................

غم تنهایی .غریبه
ادامه مطلب
نويسنده: غریبه تاريخ: 20 خرداد 1389برچسب:, موضوع: <-CategoryName-> لينک به اين مطلب

در حروف چینی کتاب زندگی، از شیوه «راست چین» و راست گویی استفاده کنیم، نه از شیوه «چپ‏چین» و دروغ‏گویی

غم تنهایی .غریبه
نويسنده: غریبه تاريخ: 18 خرداد 1389برچسب:, موضوع: <-CategoryName-> لينک به اين مطلب

13- برای باغ زندگی مردم windows باشیم نه dos !!!

غم تنهایی .غریبه
نويسنده: غریبه تاريخ: 23 ارديبهشت 1389برچسب:, موضوع: <-CategoryName-> لينک به اين مطلب

چه بد گفتم،، چه بد كردم
كه نزدت خويشتن را ديوو دد كردم
مرا يا رب نمی خواهی،
گناه از تو ،
اگر نفرين به اين دنيای بدكردم
.......

غم تنهایی .غریبه
ادامه مطلب
نويسنده: غریبه تاريخ: 19 ارديبهشت 1389برچسب:, موضوع: <-CategoryName-> لينک به اين مطلب

راستي چقدر سخت است خندان نگه داشتن لب ها در زمان گريستن قلب ها

...
 
 
 
غم تنهایی .غریبه
ادامه مطلب
نويسنده: غریبه تاريخ: 19 ارديبهشت 1389برچسب:, موضوع: <-CategoryName-> لينک به اين مطلب

خرسند شديم از اينكه امروز رنگ دگر است، نه رنگ ديروز.تا شب نشده رنگ دگر شد ... گفتند از اين نكته هزار نكته بياموز ! فرياد زديم كه چرخ گردون ليلاتو نداده اي به مجنون ! فرياد برامد انكه خاموش ! كم داد اگر نگيرد افزون ! خاموش شديم ودر خموشي رفتيم سراغ مي فروشي ... فرياد زديم دواي ما كو ؟ گويند دواست باده نوشي !هشيار نشد مگر كه مدهوش اين بار گران بگيريم از دوش ... ارام كنار گوش ما گفت : اين بار گران تو مفت مفروش ! از كجا شوي تو پنهان ؟ از خود به كجا شوي تو پنهان ؟ از خود به كجا شوي گريزان ؟ بيداري دل چنين مخوابان ... سخت امده است ، مبخش آسان !

غم تنهایی .غریبه
نويسنده: غریبه تاريخ: 7 ارديبهشت 1389برچسب:, موضوع: <-CategoryName-> لينک به اين مطلب

دلم تنگ است دلم تنگ است دلم اندازه حجم قفس تنگ است سکوت از کوچه لبريز

است صدايم خيس

و باراني است نمي دانم چرا در قلب من پاييز طولاني است

غم تنهایی .غریبه
نويسنده: غریبه تاريخ: 6 ارديبهشت 1389برچسب:, موضوع: <-CategoryName-> لينک به اين مطلب

من آن رودم که تنها آب دارم ، نگاهی

 

 

خسته و بی تاب دارم ، من عشق نور دارم در دل

اما ، فقط تصویری از مهتاب دارم

غم تنهایی .غریبه
نويسنده: غریبه تاريخ: 6 ارديبهشت 1389برچسب:, موضوع: <-CategoryName-> لينک به اين مطلب

شده يه چيزي تو دلت سنگيني كنه....؟؟؟خيلي سخته ادم كسي رو نداشته باشه

 دلش لك بزنه كه با يكي درد دل كنه ولي هيچكي نباشه

 نتونه به هيچكي اعتماد كنه هر چي سبك سنگين كنه تا دردش رو به يكي بگه 

 نتونه اخرش برسه به يه بن بست 


 تك وتنها با يه دلي كه هي وسوسش مي كنه اونو خالي كنه....................


 

 

غم تنهایی .غریبه
ادامه مطلب
نويسنده: غریبه تاريخ: 6 ارديبهشت 1389برچسب:, موضوع: <-CategoryName-> لينک به اين مطلب

هرچه باشی نازنین ایّام خوارت میکند

هرچه باشی شیر دل دنیا شکارت می کند

هرچه باشی لب خندان میان ناکسان

عاقبت دست طبیعت اشک بارت می کند

غم تنهایی .غریبه
نويسنده: غریبه تاريخ: 6 ارديبهشت 1389برچسب:, موضوع: <-CategoryName-> لينک به اين مطلب

راز

شقایق گفت : با خنده نه تبدارم ، نه بیمارم
گر سرخم ، چنان آتش حدیث دیگری دارم
گلی بودم به صحرایی نه با این رنگ و زیبایی
نبودم آن زمان هرگز نشان عشق و شیدایی

یکی از روزهایی که زمین تبدار و سوزان بود
و صحرا در عطش می سوخت تمام غنچه ها تشنه
ومن بی تاب و خشکیده تنم در آتشی می سوخت
ز ره آمد یکی خسته به پایش خار بنشسته

و عشق از چهره اش پیدای پیدا بود....
 

 

غم تنهایی .غریبه
ادامه مطلب
نويسنده: غریبه تاريخ: 6 ارديبهشت 1389برچسب:, موضوع: <-CategoryName-> لينک به اين مطلب

تخته سیاح

همگی به صف ایستاده بودند. تا از آنها پرسیده شود . نوبت به او رسید. از او پرسیدند : دوست داری روی زمین چه کاره باشی؟ گفت : میخواهم به دیگران یاد بدهم. پذیرفته شد. چشمانش را بست. باز کرد. دید به شکل درختی در یک جنگل بزرگ در آمده است. با خود گفت : حتما اشتباهی رخ داده . من که این را نخواسته بودم. سالها گذشت. روزی داغی اره را روی کمر خود حس کرد. با خود گفت : و این چنین عمر به پایان رسید و من بهره خود را از زندگی نگرفتم. با فریادی غمبار سقوط کرد. با صدایی غریب که از روی تنش بلند می شد ، به هوش آمد. حالا تخته سیاهی بر دیوار کلاسی شده بود

غم تنهایی .غریبه
نويسنده: غریبه تاريخ: 5 ارديبهشت 1389برچسب:, موضوع: <-CategoryName-> لينک به اين مطلب

تنهایی

 

در این   ظلمت شب  اندوهگین تلخ تنهائی 
 چه می پیچم    بخود 
چون  پیچکی   بر شاخهء هستی  
 چه میسوزم
به سان هیزمی در آتش عشقی توان فرسا
ز درد   جانفزای    قلب   محنت بار!
 و می پرسم  ز تنها شاهدم
در این شب غمگین تنهایی
  خداوندی   که   بیدار است   
و می بیند   سرشگم    را
:چرا آخر نمی میرد دلم 
 در بی کسی های شب اندوه؟!
و آخر   از  چه  رو   این   
  سرگشتهء  غمگین
نمی یابد  بدل   ا مید   وصلی را؟؟؟!!! 
بامید   خداوندی   که هرگز  قلب  انسان را

ز خود نومید و ا ز درگاه خود رانده  نمی سازد

غم تنهایی .غریبه
نويسنده: غریبه تاريخ: 2 ارديبهشت 1389برچسب:, موضوع: <-CategoryName-> لينک به اين مطلب

شبي با خيال تو همخونه شد دل
نبودي نديدي چه ويرونه شد دل
نبودي نديدي پريشونيهامو
فقط بادو بارون شنيدن صدامو
غمت سردو وحشي به ويرونه ميزد
دلم با تو خوش بودو پيمونه ميزد
نه مرد قلندرنه آتش پرستم
فقط با خيال شبا مست مستم
الهي سحر پشت كوهها بميره
خدا اين شبا را از عاشقا نگيره
نه يك شب كه هر شب دلم بيقراره
ميخواد مثل بارون بباره بباره
شب مرد تنها پر از ياد ياره
پر از گريه ي تلخ بي اختياره
شب مرد تنها شب بي تو مردن
شب غربت دل به مستي سپر دن
شبهاي جووني چه بي اعتباره
همش بيقراري همش انتظاره

غم تنهایی .غریبه
نويسنده: غریبه تاريخ: 26 فروردين 1389برچسب:, موضوع: <-CategoryName-> لينک به اين مطلب

 

چشمای منتظر به پیچ جاده دلهره های دل پاک و ساده ، پنجره ی باز و غروب پاییز نم نم بارون تو خیابون خیس .
یاد تو هر تنگ غروب تو قلب من میکوبه سهم من از با تو بودن غم تلخ غروبه ، غروب همیشه واسه من نشونی از تو بوده برام یه یادگاریه جز اون چیزی نمونده...
 چشمای منتظر به پیچ جاده دلهره های دل پاک و ساده پنجره ی باز و غروب پاییز نم نم بارون تو خیابون خیس .
 یاد تو هر تنگ غروب تو قلب من میکوبه سهم من از با تو بودن غم تلخ غروبه ، غروب همیشه واسه من نشونی از تو بوده برام یه یادگاریه جز اون چیزی نمونده...
تو ذهن کوچه های آشنایی پرشده از پاییز تن طلایی تو نیستی و وجودم و گرفته شاخه ی خشک پیچک تنهایی!
یاد تو هر تنگ غروب تو قلب من میکوبه سهم من از با تو بودن غم تلخ غروبه...
غروب همیشه واسه من نشونی از تو بوده برام یه یادگاریه جز اون چیزی نمونده...
تو ذهن کوچه های آشنایی پرشده از پاییز تن طلایی تو نیستی و وجودم و گرفته شاخه ی خشک پیچک تنهایی!
یاد تو هر تنگ غروب تو قلب من میکوبه سهم من از با تو بودن غم تلخ غروبه...
غروب همیشه واسه من نشونی از تو بوده برام یه یادگاریه جز اون چیزی نمونده...
غم تنهایی .غریبه
نويسنده: غریبه تاريخ: 22 فروردين 1389برچسب:, موضوع: <-CategoryName-> لينک به اين مطلب

khoda

gharar nabod man bi kas be monam to in ghafasss

غم تنهایی .غریبه
نويسنده: غریبه تاريخ: 22 فروردين 1389برچسب:, موضوع: <-CategoryName-> لينک به اين مطلب

T H E. E N D

 

beki begam nazam koneh behem nakhnde az tamomeh in zendegi siram daram degh mikonam tahamol nadaram dige khasteh shodam.
to in donya be eshghe ki be shoghe ki bemonam

غم تنهایی .غریبه
نويسنده: غریبه تاريخ: 22 فروردين 1389برچسب:, موضوع: <-CategoryName-> لينک به اين مطلب

S AR NE VE SH T

manam on mordabe pir az hame donya joda  man hamonam ke yeroz mikhastam darya besham mikhastam bozorgtarin daryaye donya besham  arez0 dashtam beram ta be dariya beresam  shabo atish bezanam ta be farda beresam    avalesh   cheshme bodam  zire asemon e pir  ama az bakhte siyah  raham oftad be kavir   cheshmeh   man be omja bod  poshte on kohe  boland   ama daste  sarnevesht  sare  raham  ye  chale  kand    to ye on  chaleh oftadam  khak  mano  zendoni  kard   asemonam  nabarid   hala  yek  mordab  shodam  ye  asireh    nimeh joon  khorshid  az  on balaha   zaminam az  in paein    hey  bo kharam  mikonan   zendegim   shodeh  hamin  hichi  baghi  nist  azam  ghatrehaye  akhareh...................................

غم تنهایی .غریبه
نويسنده: غریبه تاريخ: 22 فروردين 1389برچسب:, موضوع: <-CategoryName-> لينک به اين مطلب

mosafer

 yek mosafer yek gharibeh  yek shabam bi panjereh  miravam ba koleh bari az sar gozashto khatereh  ghesehayeh man ghamgin age talekhe age shirin man por omid ama delam dar eltehabeh  ey zendegi bizaram az bihodeh bodan  harja miram hame migan yek gharibeh omadeh  nemibinan ham sedaei. inam az  bekhteh bade  khasteam az in bikasihah kasteh az in nafashayeh bi dalil khasteam az  zandeh bodan bi dalil. man mosafei gharibam.................. 

غم تنهایی .غریبه
نويسنده: غریبه تاريخ: 22 فروردين 1389برچسب:, موضوع: <-CategoryName-> لينک به اين مطلب

درباره وبلاگ

CHI BEGAM KE KHEYLI TANHAM MIDONI YARI NADARAM CHI BEGAM KE GHEYREH GHOSEH DELDARI NADARAM

نويسندگان

لينکهاي روزانه

جستجوي مطالب

طراح قالب

© All Rights Reserved to gharibeh61.LoxBlog.Com | Template By: NazTarin.Com

ویکیو ، سرویس جستجو در اینترنت

كد هاي زيبا سازي

کد رتبه سنج گوگل

div>

کد متحرک کردن عنوان وب