شبي با خيال تو همخونه شد دل
نبودي نديدي چه ويرونه شد دل
نبودي نديدي پريشونيهامو
فقط بادو بارون شنيدن صدامو
غمت سردو وحشي به ويرونه ميزد
دلم با تو خوش بودو پيمونه ميزد
نه مرد قلندرنه آتش پرستم
فقط با خيال شبا مست مستم
الهي سحر پشت كوهها بميره
خدا اين شبا را از عاشقا نگيره
نه يك شب كه هر شب دلم بيقراره
ميخواد مثل بارون بباره بباره
شب مرد تنها پر از ياد ياره
پر از گريه ي تلخ بي اختياره
شب مرد تنها شب بي تو مردن
شب غربت دل به مستي سپر دن
شبهاي جووني چه بي اعتباره
همش بيقراري همش انتظاره
نظرات شما عزیزان:
|